تورم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
این صفحه دربارهٔ تورم در اقتصاد است. برای خواندن دربارهٔ تورم در کیهان‌شناسی، تورم کیهانی را ببینید.
جاروکردن اسکناس‌ها از زمین بعد از تغییر واحد پول در مجارستان

تورم (به انگلیسی: Inflation) از نظر علم اقتصاد اشاره به افزایش سطح عمومی تولید پول، در آمدهای پولی و یا قیمت است. تورم عموماً به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت در نظر گرفته می‌شود.[۱] تورم، روند فزاینده و نامنظم افزایش قیمت‌ها در اقتصاد است. هر چند بر پایه نظریه‌های گوناگون، تعریف‌های متفاوتی از تورم ارائه می‌شود، اما، تمامی آنها به روند فزآینده و نامنظم افزایش در قیمت‌ها اشاره دارند. مفهوم امروزی تورم، در سده نوزدهم میلادی رواج یافت. پیش از آن، مفهوم دیگری از تورم وجود داشت که جهت نشان دادن افزایش حجم اسکناس‌های غیرقابل تبدیل به طلا به کار برده می‌شد.

نرخ تورم برابر است با تغییر در یک شاخص قیمت که معمولاً شاخص قیمت مصرف کننده‌است.

تعریف[ویرایش]

  • تورم دلالت بر وضعیتی دارد که در آن تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید رشد می‌کند، وضعیتی که، در نبود کنترلی موثر، به صورت افزایش بهای یک واحد از کالای تولید شده آشکار می‌شود. تورم معمولاً با افزایش واقعی یا بالقوهٔ سطح عمومی قیمت‌ها، یا به سخن دیگر، با کاهش قوهٔ خرید واحد پولی همراه است. در بعضی مواقع تورم زمانی به وجود می‌آید که سطح عمومی قیمت‌ها به میزانی که افزایش در بازدهی عوامل و فرایندهای اقتصادی ایجاب می‌کنند تنزل نیابد. تورم آن طور که معمولاً فهمیده می‌شود، رابطه‌ای با افزایش نامعمول قیمت‌ها دارد.[۲]
  • زمانی که اقتصاددانان درباره تورم صحبت می‌کنند، به رشد سطح عمومی قیمت‌ها اشاره دارند؛ تورم یعنی باید برای خرید کالاها و خدمات، پول بیشتری پرداخت شود.[۳]
  • پاره‌ای دیگر از تعاریف، تورم را سیر تراکمی افزایش قیمت‌ها و برگشت‌ناپذیری آن تعریف کرده‌اند. صاحب‌نظران دیگری همچون ریمون بار، ژان مارشال و گونار میردال تورم را افزایش زیاد و مداوم قیمت‌ها تعریف کرده‌اند. اگر رشد دستمزدها با رشد بهره‌وری در اقتصاد یکسان باشد، تورم به وجود نخواهد آمد.

انواع[ویرایش]

تورم مطلق و شبه تورم[ویرایش]

کینز تلاش می‌کرد که میان «شبه تورم» و «تورم مطلق» یا واقعی تفاوت قائل شود. نوع اول، وقتی پدید می‌آید که در یک جریان بهبود دوره‌ای، افزایش در تقاضاهای پولی برای کالا تا حدی به صورت هزینه‌ها، منجر به افزایش اشتغال و بازده واقعی کالاها شود و تا اندازه‌ای نیز بها و هزینهٔ تولید یک واحد از کالا را بالا برد. نوع بعدی هنگامی پدید می‌آید که «افزایش در مقدار تقاضای موثر، موجب افزایش بازده نشده و تماماً خود را در افزایش هزینه هر واحد تولید منعکس می‌سازد که کاملاً متناسب با افزایش در تقاضای موثر است.[۲]

تورم حاد[ویرایش]

اغلب تعیین درجه یا میزان تورم مفید واقع می‌شود. بدین ترتیب «تورم حاد» (برخی اوقات تورم مهارناپذیر) واژه‌ای است که دربارهٔ تجاربی چون تجربهٔ آلمان در سال‌های ۱۹۱۹-۲۳ بکار می‌رود. می‌توان تورم حاد را وضعیتی تعریف کرد که در آن افزایش مدام قیمت‌ها انتظار افزایش باز هم بیش تر را پیش می‌آورد به نحوی که جوش و خروش برای کالاها وضعیتی را پدید می‌آورد که پایان آن سقوط کامل پول است، در حالت تورم حاد سرعت گردش پول نقش مهمی ایفا می‌کند و به آن چنان سطحی ارتقا می‌یابد که واحد پول نخست نقش خود را به صورت ذخیره ساز ارزش و بالاخره ضابطهٔ تعیین ارزش و واسطهٔ مبادله از دست می‌دهد. «تورم خزنده» از سوی دیگر، افزایش تدریجی اما دائمی هزینه‌ها و قیمت‌ها را می‌نمایاند که کم و بیش به وسیلهٔ سیاست‌های پولی و مالی با آن برخورد می‌شود.[۲]

تورم آشکار و نهان[ویرایش]

تجربهٔ کنترل‌های فوری که معمولاً در زمان جنگ و نیز بلافاصله بعد از آن اعمال می‌شوند، منجر به ایجاد تمایز بین «تورم نهان» و «تورم آشکار» شده‌است. بدین ترتیب «مشخصهٔ وضعیت تورم نهان این است که قیمت‌ها و احتمالاً نیزحقوق‌ها از طریق اعمال کنترل‌های مستقیم ثبت می‌شوند، حال آن که در وضعیت تورم آشکار چنین کنترل‌هایی اعمال نمی‌شود.[۲]

ریشه‌های تورم[ویرایش]

دیدگاه کینز دو دلیل عمده برای تورم ذکر می‌کند: کاهش عرضه کل و یا افزایش تقاضای کل. دیدگاه پول‌گرایان[۴] رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادی را عمده‌ترین دلیل تورم می‌داند. به عبارت دیگر، تورم، تناسب نداشتن حجم پول در گردش، با عرضهٔ خدمات و کالاهاست. تقریباً تمام اقتصاددانان بر این نکته توافق دارند که تورم پایدار و درازمدت، ریشه‌ای جز عرضهٔ پول و افزایش نقدینگی ندارد. هر چه میزان تورم بیش‌تر شود، قدرت خرید یک واحد پول کم‌تر می‌گردد.

یکی از ریشه‌های تورم نبود تعادل میان درآمدها و هزینه‌های دولت است. به این ترتیب که وقتی هزینه‌های دولت از درآمدهای آن در بودجه سالانه بیش‌تر باشد، دولت با کسری بودجه مواجه می‌شود. اگر دولت برای حل مشکل کسری بودجه اقدام به استقراض از بانک مرکزی یا فروش درآمدهای ارزی (مثلاً حاصل از فروش نفت) به بانک مرکزی کند، پایه پولی و به دنبال آن نقدینگی کل در اقتصاد افزایش می‌یابد که این افزایش نقدینگی آثار تورمی به دنبال خواهد داشت.

نگاهی به شاخصهای رسمی اقتصاد نشان می‌دهد که طی دوره ۱۳۹۱-۱۳۸۴، بدهی بانکها به بانک مرکزی ایران ۱۳٫۶ برابر و بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی ۲٫۶ برابر گردیده که این امر در اثر عدم توازن مالی دولت و عدم کفایت منابع خزانه رخ داده است. نتیجه چنین رویکردی ۴٫۴ برابر شدن پایه پولی و ۵٫۰ برابر شدن نقدینگی در کشور بوده که ضمن تغذیه تورم ۴۰ درصدی و ایجاد بی‌ثباتی، باعث ایجاد رشد منفی سرمایه‌گذاری شده‌است.[۵]

پیامدهای تورم[ویرایش]

تورم از جمله پدیده‌هایی است که می‌تواند آثار و تبعاتی مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و مهمترین اثر آن توزیعی است به نحوی که به نفع گروه‌های پردرآمد و به ضرر گروه‌های فقیر و کم‌درآمد و حقوق‌بگیر است. به عبارت دیگر تورم به افراد دارای درآمدهای پولی ثابت، ضرر می‌زند و از قدرت خرید آنان می‌کاهد و در مقابل، به نفع اغلب کسانی تمام می‌شود که درآمدهای پولی متغیر دارند. گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس تصریح می‌کند: تورم همچنین هزینه‌های عمومی دولت را افزایش داده و در نتیجه دولت را مجبور به کسب درآمد بیش‌تر یا استقراض از بانک مرکزی می‌کند که در هر دو حالت ضربات جبران ناپذیری را به اقتصاد کشور وارد می‌کند. این گزارش در ادامه به طرح راهکارهای مبارزه با تورم پرداخته و تاکید می‌کند که حل معضل تورم در کشور کار خیلی پیچیده‌ای نیست و کافی است ریشه‌های تورم، که قابل شناسایی نیز هستند، به گونه‌ای از میان برداشته شوند.

آثار سیاسی و اجتماعی تورم[ویرایش]

علاوه بر آثار اقتصادی، تورم بر ساختار اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی تاثیرگذار است. تورم، در عصر حاضر، ابعاد اجتماعی و سیاسی گسترده‌ای پیدا کرده‌است. دلیل این مسئله، ارتباط تنگاتنگ تورم با زندگی افراد جامعه‌است. علاوه بر آن، ثبات سیاسی و اقتصادی یک کشور از طریق شاخص‌های متفاوتی سنجیده می‌شود که تورم از جمله آنهاست. شعار بسیاری از نامزدهای ریاست جمهوری در کشورهای در حال توسعه، کنترل و پایین آوردن روند رشد قیمت‌هاست. از این‌رو، تورم را می‌توان یکی از پیچیده‌ترین، مهم‌ترین و حساس‌ترین مقولات اقتصادی و اجتماعی عصر حاضر دانست و بررسی و تحلیل آن، می‌تواند نقش بسزایی در تحلیل و تبیین مسائل اقتصادی داشته باشد.

تورم از دیدگاه عرضه[ویرایش]

تولیدات داخلی: با اجرای سیاستهای کنترلی در سال ۱۳۷۴ و برقراری ثبات نسبی در بازار، اقتصاد کشور با افزایش تولید ناخالصی داخلی و زیر بخش‌های آن (صنعت و معدن، کشاورزی، نفت و خدمات) مواجه گردید.

طی سالهای ۷۸-۱۳۷۶ تولید تحت تأثیر کاهش شدید درآمدهای ارزی کاهش یافت. در طی سالهای۸۲-۱۳۷۹ تولید از رشد قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر افزایش درآمدهای ارزی قرار گرفت (کتاب خلاصه تحولات اقتصادی کشور –بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران) و این امر افزایش عرضه و کاهش تورم را به دنبال داشته است.

واردات: وابستگی به مواد و قطعات منفصله وارداتی از نارسائیهای مربوط به عرضه در بخش صنعت و معدن بوده است، لذا بر این اساس تراز ارزی بخش صنعت و معدن منفی بوده و متکی به ارز حاصل از فروش نفت می‌باشد، این نارسایی بخش صنعت و معدن را شدیداً در برابر نوسانات قیمت و فروش نفت آسیب پذیر می‌کند.

وجود ظرفیت خالی در بخش تولید، باعث افزایش هزینه‌های سربار شده و در نتیجه افزایش هزینه تمام شده تولیدات صنعتی و معدنی می‌گردد. ضعف‌های ساختاری که منجر به محدودیت عرضه در بخش تولید می‌گردد بقرار زیر است:

وضعیت تورم در ایران[ویرایش]

نرخ تورم در نقاط مختلف دنیا در سال ۲۰۰۷ میلادی

بر اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول، ایران در سطح خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را داراست. در حالی که میانگین نرخ تورم در کشورهای خاورمیانه برابر با ۳٫۳ درصد است.

ایران، دومین نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد. بر اساس این گزارش، زیمباوه با نرخ تورم ۱۸۷٫۲ درصد، بالاترین نرخ تورم را در دنیا دارد.

به گزارش صندوق بین‌المللی پول، ژاپن با تورم منفی ۰٫۲ درصد، صاحب پایین‌ترین نرخ تورم در سطح جهان است. این گزارش حاکی است در سطح جهان، ۲۶ کشور دارای نرخ تورم دو رقمی، یک کشور دارای نرخ تورم سه رقمی، ۱۵۲ کشور دارای نرخ تورم یک رقمی و یک کشور (ژاپن) دارای نرخ تورم منفی هستند.[۶]

صندوق بین‌المللی پول در جدیدترین گزارش خود از وضعیت شاخص‌های اقتصادی منطقهٔ خاورمیانه، نرخ تورم سال جاری ایران را معادل ۲۶ درصد پیش‌بینی کرد که براساس آمار این نهاد بین‌المللی، بالاترین میزان تورم ایران در سال‌های اخیر بوده و تا پایان سال ۱۳۹۲ نیز بالاترین نرخ تورم خواهد بود.[۷]

جدول شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در ایران، سال پایه: ۱۰۰=۱۳۹۰[۸]

سال شاخص کل (بدون واحد) درصد رشد سالانه (تورم)
۱۳۱۵ ۰٫۰۰۷ ---
۱۳۱۶ ۰٫۰۰۸ ۲۱٫۲
۱۳۱۷ ۰٫۰۰۹ ۸٫۸
۱۳۱۸ ۰٫۰۱ ۸٫۰
۱۳۱۹ ۰٫۰۱۱ ۱۳٫۸
۱۳۲۰ ۰٫۰۱۷ ۴۹٫۵
۱۳۲۱ ۰٫۰۳۳ ۹۶٫۲
۱۳۲۲ ۰٫۰۷ ۱۱۰٫۵
۱۳۲۳ ۰٫۰۷۲ ۲٫۷
۱۳۲۴ ۰٫۰۶۲ ۱۴٫۴-
۱۳۲۵ ۰٫۰۵ ۱۱٫۵-
۱۳۲۶ ۰٫۰۵۸ ۶٫۶
۱۳۲۷ ۰٫۰۶ ۱۱٫۱
۱۳۲۸ ۰٫۰۷ ۲٫۳
۱۳۲۹ ۰٫۰۵ ۱۷٫۲-
۱۳۳۰ ۰٫۰۶ ۸٫۳
۱۳۳۱ ۰٫۰۶۴ ۷٫۲
۱۳۳۲ ۰٫۰۷ ۹٫۲
۱۳۳۳ ۰٫۰۸۱ ۱۵٫۹
۱۳۳۴ ۰٫۰۸۲ ۱٫۷
۱۳۳۵ ۰٫۰۸۹ ۸٫۸
۱۳۳۶ ۰٫۰۹۳ ۴٫۴
۱۳۳۷ ۰٫۰۹۵ ۱٫۰
۱۳۳۸ ۰٫۱۱ ۱۳٫۰
۱۳۳۹ ۰٫۱۲ ۷٫۹
۱۳۴۰ ۰٫۱۲ ۱٫۶
۱۳۴۱ ۰٫۱۲ ۰٫۹
۱۳۴۲ ۰٫۱۲ ۱٫۰
۱۳۴۳ ۰٫۱۳ ۴٫۵
۱۳۴۴ ۰٫۱۳ ۰٫۳
۱۳۴۵ ۰٫۱۳ ۰٫۸
۱۳۴۶ ۰٫۱۳ ۰٫۸
۱۳۴۷ ۰٫۱۳ ۱٫۵
۱۳۴۸ ۰٫۱۳ ۳٫۶
۱۳۴۹ ۰٫۱۴ ۱٫۵
۱۳۵۰ ۰٫۱۴ ۵٫۵
۱۳۵۱ ۰٫۱۵ ۶٫۳
۱۳۵۲ ۰٫۱۷ ۱۱٫۲
۱۳۵۳ ۰٫۱۹ ۱۵٫۵
۱۳۵۴ ۰٫۲۱ ۹٫۹
۱۳۵۵ ۰٫۲۵ ۱۶٫۶
۱۳۵۶ ۰٫۳۱ ۲۵٫۱
۱۳۵۷ ۰٫۳۴ ۱۰
۱۳۵۸ ۰٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۵۹ ۰٫۴۷ ۲۳٫۵
۱۳۶۰ ۰٫۵۸ ۲۲٫۸
۱۳۶۱ ۰٫۶۹ ۱۹٫۲
۱۳۶۲ ۰٫۷۹ ۱۴٫۸
۱۳۶۳ ۰٫۸۸ ۱۰٫۴
۱۳۶۴ ۰٫۹۴ ۶٫۹
۱۳۶۵ ۱٫۱۶ ۲۳٫۰۷
۱۳۶۶ ۱٫۴۸ ۲۷٫۷
۱۳۶۷ ۱٫۹۱ ۲۸٫۹
۱۳۶۸ ۲٫۲۴ ۱۷٫۴
۱۳۶۹ ۲٫۴۴ ۹٫۰
۱۳۷۰ ۲٫۹۵ ۲۰٫۷
۱۳۷۱ ۳٫۶۷ ۲۴٫۴
۱۳۷۲ ۴٫۵ ۲۲٫۹
۱۳۷۳ ۶٫۰۹ ۳۵٫۲
۱۳۷۴ ۹٫۰۹ ۴۹٫۴
۱۳۷۵ ۱۱٫۲۱ ۲۳٫۲
۱۳۷۶ ۱۳٫۱۴ ۱۷٫۳
۱۳۷۷ ۱۵٫۵۲ ۱۸٫۱
۱۳۷۸ ۱۸٫۶۴ ۲۰٫۱
۱۳۷۹ ۲۰٫۹۹ ۱۲٫۶
۱۳۸۰ ۲۳٫۳۸ ۱۱٫۴
۱۳۸۱ ۲۷٫۰۷ ۱۵٫۸
۱۳۸۲ ۳۱٫۳۱ ۱۵٫۶
۱۳۸۳ ۳۶٫۰۷ ۱۵٫۲
۱۳۸۴ ۳۹٫۸ ۱۰٫۴
۱۳۸۵ ۴۴٫۵۳ ۱۱٫۹
۱۳۸۶ ۵۲٫۷۴ ۱۸٫۴
۱۳۸۷ ۶۶٫۱۲ ۲۵٫۳
۱۳۸۸ ۷۳٫۲۳ ۱۰٫۸
۱۳۸۹ ۸۲٫۳۱ ۱۲٫۴
۱۳۹۰ ۱۰۰ ۲۱٫۵
۱۳۹۱ ۱۳۰٫۵۴ ۳۰٫۵
۱۳۹۲ ۱۳۱٫۵۰ ۳۴٫۷
۱۳۹۳ ۱۳۵٫۰۰ ۱۴٫۸

[۹]

جستارهای وابسته[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. Inflation, Britannica Encyclopedia
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ فرهنگ علوم اجتماعی- نوشتهٔ گولد و کولب - ترجمهٔ محمد جواد زاهدی-نشر مازیار- چاپ دوم ۱۳۸۴- ص ۲۷۸-۲۷۹
  3. http://simple.wikipedia.org/wiki/Inflation
  4. Monetarist
  5. http://www.khabaronline.ir/detail/318962/Economy/1284#
  6. آفتاب نیوز
  7. سرمایه
  8. بانک مرکزی نرخ تورم ۷۶ سال را اعلام کرد؛ مهرنیوز؛ ۲مرداد ۱۳۹۲
  9. http://www.anvarionline.net/wp-content/picture/2012/05/e-t-1-1-1.pdf

منابع[ویرایش]

اقتصاد چیست؟؛ بهکیش، محمدمهدی؛ نشر نی، چاپ دوم، ۱۳۸۱