لغت نامه دهخدا
ارسال به دوستان نسخه چاپی
 لغت نامه دهخدا 

لغت نامه دهخدا

جستجو:
صفحه کلید فارسی
در صورتیکه می خواهید عین عبارت جستجو شود، آنرا درون " " قرار دهید مثل "علی اکبر دهخدا" .


تفریس
تفریس . [ ت َ ] (مص جعلی ) بعضی این صورت را بمعنی فارسی کردن استعمال کرده اند مانند تعریب بمعنی عربی کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فارسی کردن مانند تعریب که عربی کردن است و عبارت است از اینکه لفظ غیر فارسی را خواه تازی باشد یا جز آن فارسی کردن و موافق زبان فارسی تصرفات چند در آن نمودن مثل اینکه مصدر باب تفعیل را که بر وزن فَعال باشد فارسیان در آن تصرف کرده به کسر می خوانند و وقار ۞ و دمار ۞ و وداع ۞ و رواج ۞ و... را به کسر فا میگویند و همچنین است حذف تای مفاعلة در کلماتی مانند مدارات و مواسات و محاکات و محابات که مدارا و مواسا و محاکا و محابا میخوانند. وبعضی الفاظ مضموم الفا، مانند صندوق و زنبور را مفتوح میخوانند. و نیز از همین قبیل است که تای آخر بعضی کلمات مانند خدعة و خدشة و کلمة و خزانة و خطبة را به های غیر ملفوظ بدل کرده و خدعه و خدشه و کلمه و خطبه میگویند... و نیز از این قبیل است که الف ماقبل آخر کلمه را به یای مجهول بدل میکنند و اعتماد را اعتمید و تنقاد را تنقید میگویند. (از ناظم الاطباء).
کلمات قبلی
تفریز تفرید تفریخ تفریح کردن تفریحات تفریحاً تفریح تفریج تفریث تفریب
تفری تفرة تفرة تفروق تفرنو تفرنق تفرمه تفرک تفرقه کردن تفرقه انداز
کلمات بعدی
تفریش تفریشی تفریص تفریض تفریط تفریط کردن تفریع تفریغ تفریق تفریقاً
تفریقانه تفریق کردن تفریک تفریة تفریه تفزر تفزز تفزع تفزیع تفس

 

شادروان علی اکبر دهخدا
شادروان علی اکبر دهخدا

 

 نشانه های اختصاری 
 
 نشانه های اختصاری
 

صفحه نخست | درباره لغتنامه دهخدا | نشانه های اختصاری | پیشنهادها و انتقادها