تبليغاتX
رقص پروانه ها

Give me one kiss,
And no more;
If so be, this
Makes you poor
To enrich you
I'll restore
For that one, tow
Thousand score.

Robert herrick

یک بوسه به من بده
ونه بیشتر
که اگر بیشتر باشد
تو را فقیر می سازد
برای غنی ساختن تو
من باز می گردانم
به ازای آن یکی 
هزارتابه تو

رابرت هِریک

ترجمه:هما بهرام پرور


سلام

اول اینکه این شعر رو یکی از دوستان در کامنتهام گذاشته بود تا ترجمه کنم...امیدوارم ترجمه ام خوب باشه!
دوم اینکه به یک بازی دعوت شدم از طرف دوست خوبم
موژان عزیز که کدوم آهنگ ها رو خیلی دوست دارم!

از خوانندگان خارجی من در کل برایان آدامز و کریس د برگ و سکرت گاردن رو دوست دارم ، سلن دیون و انرکیو رو هم بعد اونا  دوست دارم.

۱-از بران آدامز اول  آهنگ Brothers under the Sun (که یکی از دوستام بهم هدیه داده بود)و بعد اون Everything I Do ( I Do It For You )

۲- از کریس د برگ آهنگ Lady In Red  (که پسر عمه ام بهم معرفی کرده بود)

۳- از سلن دیون آهنگ تایتانیک

۴- از ماری کری آهنگ Hero ( که ترجمه این آهنگ باعث آشنایی من با یکی از دوستان خوب من بود که در زمینه ترجمه واقعا من رو یاری کردند)

آهنگ زیاده تازه سکرت گاردن و یه سری از آهنگهای جنیفرلوپز رو نگفتم....درکل آهنگهای که ترجمه کرده مشون اکثرا از آهنگهای هستند که خیلی دوستشون دارم

دیگه فعلا همین

همیشه شاد باشین


* ترجمه این متن ویرایش شده...برای توضیحات بیشتر لطفا به نظرهای همین پست را بخوانید.

سپاس از راهنمایی وکمک دوستان

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
نوشته شده توسط هما در سه شنبه سی ام تیر 1388 ساعت 9:7 | لینک ثابت |
سلام

اووووووووووووووم......

چرا اینقدر شروع کردن سخته؟؟؟ خوب نمیشه بی مقدمه گفت...الان من هم در همین وضعیتم ...شروع ندارم!پس از بعد از شروع می گم. حتما خبر مرگ مایکل جکسون رو شنیدین!! وقتی خبر مرگش رو شنیدم حس خاصی نداشتم! به خاطر اینکه با کارهاش ارتباط برقرار نکرده بودم و شاید هم هنرش رو نشناختم! چون اصولا به نظر من خیلی وقتها ما از علم یا هنر خوشمون نمیاد برای اینکه اونطور که باید بشناسیمش نشناختیمش و این باعث می شه که ازش خوشمون نیاد...چیزی که از مرگ مایکل جکسون ستاره پاپ باعث شد که در فکر فرو برم این بودکه گفتند:" در روز یادبود مایکل جکسون طرفدارانش رقصیدند!" این برام خیلی جالب بود...اولین حرفی که زدم در برابر این جمله این بود" چه جالب فکر کنین آدم بمیره و در یاد بودش برقصن!" من با زندگی خصوصی اون کاری ندارم ، ولی الان فکر می کنم که آدم بزرگی بود...به خاطر اینکه به انسانها شادی و نشاط رو هدیه داد! کسی که یاد آوری اون برابر با رقص وشادی و لبخنده! این کم کاری نیست! در روزگاری که بسیاری از آدمها نه تنها دیگران بلکه خودشون رو هم نمی تونن شاد نگه دارن و زندگی کنن، این بسیار ارزشمند و بزرگه که کسی باعث شادی و نشاط دیگران بشه!اون هم تا این حد و اینطور! آدمهای که نگاه سیاهشون به زندگی باعث شده همیشه بازنده و غمگین باشن! آدمهای که بخاطر نگاهشون دنیا رو تیره و تار می بینند وتمام مشکلاتشون از نگاه تیره و تارشون و با همین نگاهشون حتی بسیار فراوان به دیگران هم صدمه می زنن!...حالا فردی در یک گوشه دنیا بلندشد و با رقص دل مردم رو شاد کرد! از نظر من این کار بسیار بزرگیه! همیشه وقتی حرف از مرگ میشه میگفتم و می گم روز مرگم رنگ سفید بپوشین و بخندیدن! چون اصلا رنگ سیاه رو دوست ندارم، بخاطر اینکه بسی دلگیره! الان دنبال اینم که چیکار کنم که یاده من به دیگران اینچنین شادی بده! گرچه در زندگی همیشه در تلاش بودم که آدمها رو امیدوار و شاد کنم ، نمی دونم چقدر موفق بودم ولی سعیم رو کردم! دوستانم اصولا به شادی می شناسنم ولی خوب بازم درست نمی دونم موفق بودم یانه!باید از اونها پرسید!... الان جدیتر از قبل شدم!
روح مایکل جکسون شاد! می تونم بگم به من درس بزرگی داد!
به عقیده من انسان باید از زندگی دیگران درس بگیره چه انسان خوبی باشه و چه بد(گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان!)! چه برسه که اون یک هنرمند بود!

حالا یک سوال بی ربط با متنی که نوشتم ، دارم ...بیاین به دنیای اطرافمون یک نگاه بندازین! دنیا در حال رقص!
ستارگان دور خود می چرخند و می رقصند!
 سیاره ها به دوره ستارگان می چرخند و می رقصند!
گیاهان با باد هم رقص می شوند!
و حیوانات با هم به رقص می آیند!
و همچنین مردها می رقصند!
و رقصیدن و دیدن رقص هیچکدام گناه نیست!
حالا چطور شده که تنها رقص زنان و دیدن رقصشان گناه است؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

همیشه شاد باشین

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
نوشته شده توسط هما در پنجشنبه بیست و پنجم تیر 1388 ساعت 20:41 | لینک ثابت |
اوایل هفته رفته بودیم نیالا! هوای خنک!توپ...حدود ۹:۳۰ یا ۱۰ بود رسیدیم.تا رسیدیم...وسایل خواب رو آماده کردم تخت خوابیدم تا ساعت ۴ بعدازظهر! فقط این وسط بلندشدم نهار خوردم باز خوابیدم!

موقع برگشتنی مه غلیظی بود! البته من همچین محو تماشا شده بودم دیر به خودم اومدم اینجاها که عکس گرفتم مه خیلی کم شده بود! ولی خوب ، ببینین!

به قول  محسن رشیدی عزیز که همیشه با یک آهنگ ما رو مهمان عکسهای قشنگشون در سایت عکاسی می کنن...اینبار منم با یه آهنگ حسم رو بیان می کنم و شما رو مهمان می کنم. جاده از شادمهر عقیلی

جاده نیالا

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
نوشته شده توسط هما در سه شنبه شانزدهم تیر 1388 ساعت 6:47 | لینک ثابت |

 
business articles
Powered By Blogfa - Designing & Supporting Tools By WebGozar