میدونی که من و بابایی اصولا طبیعی خواریم ، یعنی تا اونجایی که در توانمون هست از خوراکیهایی که دستساز بشرند و به خصوص نگه دارنده دارن دوری میکنیم ( البته در مهمونیها خیلی نمیشه مراعات کرد وغذاهاشون میخوریم هر چند نوشابه و شیرینی و این حرفا رو طرفشون نمیریم ) شیرینی نمیخوریم و شیرینی خوردنمون محدود میشه به همون عسل و خرما و امثالهم ، رب مصرف نمیکنیم و از گوجه استفاده میکنیم و خلاصه تا اونجایی که مقدورمون هست سعی میکنیم از جاهایی که مطمئنند خرید کینم که جنساشون تقلبی نباشه (شیر رو سعی میکنیم گوسفندی باشه ، روغن زیتون و اینا اصل باشن ) سرخ کردنی هم که پرهیز میکنیم ، هر چند برای مهمونهامون خیلی مراعات نمیکنیم ، میدونی و میشناسی آدمها رو که از غذاهای چرب و چیلی و آب و رنگ دار خوششون میاد و ما هم سعی میکنیم همیشه راضی نگهشون داریم ، هر چند از فواید خوراک خودمون میگیم ولی آدمها در حالی که تایید میکنند به عمل که میرسه نمیتونن از لذتهاشون بگذرن
اینها رو نوشتم که واست بگم ، قید قرص آهن و اسید فولیکو اینا رو بزن ، ما تا اونجایی که مقدوره خودمون هم گرد داروهای شیمیایی نمیگردیم واسه همین سعی میکنیم با منابع اصلی نیازهای تو رو بر طرف کنیم ، برنامه غذایی کامل و جامعی در دستور کار داریم تا به حمد الهی تا اونجایی که در توان ما هست واست کم نذاریم تا باقیش رو خدا چی بخواد ...
.....................................
گلی جونم امروز که از پنجره کلاس بیرون رو نگاه میکردم در حالیکه دونه های درشت بارون رو زمین میریخت ، کوچولویی اومده بود کنار پنجره روبرو ، دستاشو اورده بود بیرونو گرفته بود زیر بارون و کلی شاد و شنگول بود ، یهو تو اومدی تو یادم ، گفتم اگه مامانش بودم ، میومدمو از پشت بغلش میکردم ، میبوسیدمش و کنارش مینشستمو از بارون میگفتیم و از خدا ....
عزیز دل میدونی از وقتی اومدی تو وجودم ، چقدر خدا رو بیشتر احساس میکنم و وجودشو تو هر چیزی ، قبل از اون چیز میبینم ...
میخوام آدرس اینجا رو به ۴ تا از دوستای خوبم بدم
همنشین دل ، مسیر ، عطش شکن ، سودای دل