معنی قزل
قزل . [ ق ِ زِ ] (ترکی ، ص ) سرخ و احمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || (اِ) طلا. ذهب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
برای ملاحظه مطالب بیشتر در مورد
قزل
اینجا را کلیک کنید
لطفا صبر کنید، ما در حال جستجوی برای نمایش بهترین مطالب هستیم
هم معنی قزل
ترجمه قزل
اسب قزل: roan horse
قزل آلا: trout
ماهی قزل آلا: trout
سخنان بزرگان با استفاده از کلمه قزل
مطالب نزدیک به این موضوع:
معنی قزقلعه
قزقلعه . [ ق ِ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اواوغلی بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 12500 گزی شمال خاوری خوی و 6500 گزی خاور شوسه ٔ خوی به ماکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ
معنی قزل آلا
قزل آلا. [ ق ِ زِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نوعی از ماهی است . (آنندراج ، از سفرنامه ٔ شاه ایران ). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد و گوشت آن لذیذ ولطیف تر از ماهیان دیگر است . (از سنگلاخ : ق
معنی قزکورپی
قزکورپی . [ ق ِ کُرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 7 هزارگزی جنوب شاهین دژ و 5 هزارگزی باختر راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب . موقع جغرافیایی آن دره و معتدل مالاریایی
معنی قزل ارسلان
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ . و این مرکب است از دو کلمه ٔ قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. (آنندراج ).
معنی قزل
قزل . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 4500 گزی شمال خاوری مرزبانی کنار راه مرزبانی به دیزگران . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن
معنی قزل ارسلان
قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین ع
شما هم در مورد این موضوع بنویسید:
{"@context": "https://schema.org","@type": "FAQPage","mainEntity": [
{"@type": "Question","name": "معنی قزقلعه","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزقلعه . [ ق ِ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اواوغلی بخش حومه ٔ شهرستان خوی واقع در 12500 گزی شمال خاوری خوی و 6500 گزی خاور شوسه ٔ خوی به ماکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ - توضیحات بیشتر درباره قزقلعه
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی قزل آلا","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزل آلا. [ ق ِ زِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نوعی از ماهی است . (آنندراج ، از سفرنامه ٔ شاه ایران ). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد و گوشت آن لذیذ ولطیف تر از ماهیان دیگر است . (از سنگلاخ : ق - توضیحات بیشتر درباره قزل آلا
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی قزکورپی","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزکورپی . [ ق ِ کُرْ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 7 هزارگزی جنوب شاهین دژ و 5 هزارگزی باختر راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب . موقع جغرافیایی آن دره و معتدل مالاریایی - توضیحات بیشتر درباره قزکورپی
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی قزل ارسلان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ . و این مرکب است از دو کلمه ٔ قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. (آنندراج ).
- توضیحات بیشتر درباره قزل ارسلان
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی قزل","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزل . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 4500 گزی شمال خاوری مرزبانی کنار راه مرزبانی به دیزگران . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن - توضیحات بیشتر درباره قزل
"}}
,
{"@type": "Question","name": "معنی قزل ارسلان","acceptedAnswer": {"@type": "Answer","text": "
قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین ع - توضیحات بیشتر درباره قزل ارسلان
"}}
]}