مجلس در ایران باستان
نگاهی به مجلسهای ایران در دوران اشکانی.
شورا و مشورت برای اداره حکومت در تاریخ ایران، سابقه ای طولانی دارد. روایتهای تاریخی، داستانها و آثار به جا مانده از دوران باستان حاکی از وجود مشاوران با هوش و با درایت نزد پادشاهان است.
اما شاید مفهومی که ما به نام مجلس میشناسیم به صورت رسمی در دوران اشکانی وارد حکومتهای ایرانی شد. گرچه در دوران هخامنشی پادشاهان با مشاوران خود مشورت میکردند و مجمع بزرگان بسیار با اهمیت بوده است، اما به نظر میآید در دوران اشکانی نقش مجلسها بسیار پر رنگ تر شد و در بسیاری از موارد حرف آخر را مجلس میزد.
میتوان گفت مفهوم مجلس در دوران اشکانی حاصل تجربیات دیگر تمدنها بود که در رأس آنها ایران هخامنشی و یونان قرار داشت.
پژوهشگران معتقدند در دوران اشکانی، دو مجلس مهم وجود داشته است. اول مجلس خویشاوندان و دیگری مجلس روحانیان بوده است. گردهم آیی این دو مجلس را مجلس مغستان یا مهستان مینامند.
حسن پیرنیا در تاریخ ایران باستان نوشته است:
شاهان اشکانی حکومت مطلقه نداشته اند بلکه مجلس مشورتی بوده که امور مهمه در آنجا حل و عقد میشده. مجلس مشورت تشکیل مییافته از شاهزادگان اشکانی که به حد رشد رسیده بودند یا از رؤسای هفت خانواده که از نجبای درجه اول بودند گاهی این دو مجلس با هم ترکیب مییافت و روحانیون درجه اول نیز به آن منضم می شدند. در این صورت این مجلس را مغستان مینامیدند. مجلس شاهزادگان و نجبا را مورخین رومی (سنا) نامیده اند. اختیارات این مجلس خیلی زیاد بود در صورتیکه مجلس مغستان چندان نفوذی نداشت (پیرنیا، ۱۳۰۶: ۲۵۷).
پروفسور آرتور کریستنسن در این باره نوشته است:
یوستینوس این مجلس شورا را سنا خوانده است و ما میدانیم که سرداران و حکام از میان اعضای این مجالس انتخاب میشده اند (۱). بنابراین حکومت و سرداری شغل موروث نبوده است. اعضای سنا خود را خویشاوندان شاهنشاه میخوانده اند و همه از خاندان سلطنت یا از افراد شش دودمان ممتاز دیگر بودند… همچنین قرائنی در دست است که انجمن دیگری هم در کار بوده که آنرا مجمع دانایان و مغان میتوان نامید. سلاطین اشکانی رأی آنان را در امور محل اعتنا قرار میدادند … لکن چنین مینماید که نفوذ [انجمن مغان] چندان قوتی نداشته و هرگز شنیده نشده است که مجمع دانایان و مغان در سرنوشت سلطنت اشکانی تأثیری کرده باشند. قدرت آن فقط مشورتی بوده است برخلاف مجلس سنا که در کشور قوه حقیقی محسوب میشده است (کریستنسن، ۱۳۸۸: ۳۶).
به نظر میرسد بزرگان در دوره باستان از ابتدا با سیاست و اصول کشور داری آشنا میشدند و طبیعتاً تصمیم بهتری برای اداره کشور میگرفتند و شاید به خاطر همین موارد بود که توجه به بزرگان در دوره باستان بسیار اهمیت داشته است. از طرفی دموکراسی یونان باستان – که با مفهومی که امروز به نام دموکراسی میشناسیم متفاوت است- اکثراً به زیان مصالح عمومی میانجامید و از همین رو برخی از فیلسوفان بزرگ یونان با آن مخالفت میورزیدند و راههایی برای بهبود آن اوضاع را پیشنهاد کردند. سقراط و شاگردانش افلاطون و گزنفون از شناخته شده ترین افرادی هستند که با شرایط موجود در آن جامعه مخالف بودند (گزنفون، ١٣٨٩: ۱۲، پیش گفتار مترجم).
از این رو با توجه به تجربیات گذشته نظامهای نوینی بوجود آمدند که نقش مهمی در تمدن بشری ایفا کردند.
انواع شیوههای حکومت داری که امروز در میان مردمان جهان رایج است حاصل درس گیری از بسیاری از تمدنهای بشری میباشد. این تجربیات بشر، باعث بهبود اوضاع کشور داری در جهان امروز شده است.
پانویس:
* این نوشتار نخستین بار در تارنمای فارسی ۲۴ انتشار یافت (۱۱ خرداد ١٣٩١) و پس از ویرایش به پایگاه خردگان انتقال پیدا کرد (۲۷ امرداد ۱۳۹۴).
۱- استرابو کتاب ۱۱، فصل ۹ – یوستی نوس کتاب ۴۱، بند ۲، فقره ۲.
بنمایهها و یارینامهها:
– پیرنیا، حسن (۱۳۰۶). ایران باستان. جلد ۱. تهران: مجلس.
– کریستنسن، آرتور (۱۳۸۸). ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی. تهران: راستی نو.
– گزنفون (١٣٨٩). زندگی کوروش (تربیت کوروش). ترجمه ابوالحسن تهامی. تهران: نگاه.
یک خواهش دوستانه
اگر قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه (www.kheradgan.ir) و نویسنده آن را یاد کنید
نوشتارهای پیشنهادی
دیدگاهتان را ثبت کنید