او چه زود پر کشید. کلاس دیگر بدون حضور اوصفایی ندارد.همیشه بچه های خیلی خوبی دارد. کلاس
اول ج را می گویم. سال گذشته نیز با اول ج ادبیات و زبان فارسی داشتم. امسال کلاسمان با سال های
گذشته فرق دارد واین به سبب حضور بچه های باسعیدو ،گوری ،درکو،کنارسیاه و چاهو است. البته بچه
های دولاب هم هستند اما من چون سه سال راهنمایی را با انها درس دارم و در کنارشان هستم نامی
از انها نمی برم. (انها نیز نمونه اند .)وقتی وارد کلاس اول می شوی صندلی ردیف جلو را خالی می
بینی . سکوت بر ردیف جلو حکمفرماست. بغضی گلویم را می فشارد. او دیگر هیچ وقت نمی اید
داوطلبانه به درس زبان و ادبیات فارسی جواب دهد. نگاهم به نمره ای که جلوی اسمش خود نمایی می
کند خیره می ماند. دو دفعه بیشتر نیامد به درس جواب دهد و این هم به اختیار خودش بود و داوطلب
می شد به درس پاسخ دهد. برخلاف همه که وقتی نگاهی به لیست اسامی می انداختی همه
سرهایشان را پایین می انداختند و نگاهشان را مخفی می کردند. او هر دو بار نمره ی بیست گرفت.
وقتی امتحان زبان فارسی را تصحیح می کردم از 15 نمره نمره ی 13 را گرفت. تعداد خیلی کمی بودند که
نمره ی بالای ده می گرفتند.با لباس سفید و چهره ی خندانش در ردیف جلو خودنمایی می کرد. وقتی
تدریس می کردی او ساکت به درس گوش می داد و بر خلاف بقیه حواسش جای دیگری نبود. (زنگ اخر
همه خسته اند و توجهی به درس ندارند.) در نگاهش چیزی موج می زد. همه او را دوست داشتند . او
دیگر نیست تا بچه ها بعد از اتمام درس اسمش را صدا بزنند. حسن مشفقی چه زود رفت. او در یک
تصادف به خدا پیوست . درگذشت او را به خانواده اش و دوستانش تسلیت می گویم .
روحش شاد و یادش گرامی باد.
زنده یاد داوود پاینده نفر اول نشسته از سمت چپ (شلوار قهوه ای )
دیروز روز تشییع جنازه ای او بود. سه سال راهنمایی دبیر ادبیاتشان بودم. دانش اموز خیلی خوش
اخلاق و مودبی بود. به فوتبال علاقه ی شدیدی داشت و در پست مدافع بازی می کرد.
او بر اثر تصادف روز چهارشنبه به لقالله پیوست. این مصیبت وارده را به خانواده ی پاینده
و دوستان و نزدیکانش تسلیت می گویم. روحش شاد و یادش گرامی باد.